مهمونی
به نام خدا
سلام نفسم
دیروز غروب من و شما با هم رفتیم خرید و کلی برای خونه خرید کردیم برای خونه شما خیلی پسر خوبی بودی و اصلا چیزی نخواستی و لج نکردی
دیشب پسر پسر عمه بابایی زنگ زد و ما رو دعوت کرد شام خونه اش
اول قرار بود نریم اما بعد خیلی اصرار کردن و ما هم رفتیم
شما خیلی خوشحال بودی و همش اونجا بازی میکردی و براشون میرقصیدی و میخندیدی
خیلی خیلی پسر خوبی بودی و اصلا اذیت نکردی
قربونت برم عزیزم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی