مانیمانی، تا این لحظه: 12 سال و 13 روز سن داره

نبض زندگی ما

چندتا از اولین کارهای مانی

سلام نازنینم اولین دریا رفتنمون 4 ماهته عزیزکم اینجا اولین بار که خودت چهار دست و پا شدی و داری میری برا خودت آهای آقا کجا کجا اینجا شما 6 ماهته فدات شم   اولین نشستن مانی به تنهایی 6 ماهت بود اولین بار که دم رو خوابیدی 12 روزت بود اولین بار که با پدر جون با ماشینش رفتی بیرون 3 ماهت بود   اولین محرمی که حضور داشتی و لباس علی اصغر (ع) پوشیدی اولین سال ما با هم 11 ماه و 6 روزت بود اولین جشن تولدت(جشن تولد 1 سالگیت)     ...
24 مرداد 1392

اولین آرایشگاه مانی

سلام شاهزاده من وقتی ظهر جمعه(92/05/10) حالت بهتر شد و دیگه تب نکردی پدرجون شما رو برد آرایشگاه این اولین دفعه ای بود که رفتی آرایشگاه همیشه فکر میکردم که وقتی بخوام ببرمت آرایشگاه میزاری؟شیطنت نمیکنی؟ اما چون پدرجون چند بار گفت که میخواد ببرتت آرایشگاه من و بابایی تصمیم گرفتیم که پدرجون شما رو ببره آرایشگاه و این شد اولین آرایشگاه شما با پدر جون پدرجون میگفت اصلا گریه نکردی و خیلی آروم بودی طوری که آرایشگره به پدرجون گفت آوردتت خونه برات آسفند دود کنه پسرکم اولین آرایشگاهت مباررررررررررررررررررررک ...
13 مرداد 1392

اولین های مانی اما با بابایی

سلام شاهزاده من پسرکم شما برای اولین بار با بابایی در روز 92/05/02 همراه بابایی رفتی حموم البته بهتر بگم بابایی با شما اومد باورم نمیشد که انقد راحت با بابایی کنار بیای و گریه نکنی آخه یه بار که با پدر جون رفتی کلی گریه کردی و از اون به بعد نذاشتم با کسی بری اما خوب حالا برا خودت مردی شدی و با باباجونیت رفتی تازه کلی هم ذوق کردی و بازی کردی آخه عاشق آب بازی هستی اینم یکی از اولین های دیگه شما اما این بار با بابایی
5 مرداد 1392
1