اولین آرایشگاه مانی
سلام شاهزاده من
وقتی ظهر جمعه(92/05/10) حالت بهتر شد و دیگه تب نکردی پدرجون شما رو برد آرایشگاه
این اولین دفعه ای بود که رفتی آرایشگاه
همیشه فکر میکردم که وقتی بخوام ببرمت آرایشگاه میزاری؟شیطنت نمیکنی؟
اما چون پدرجون چند بار گفت که میخواد ببرتت آرایشگاه من و بابایی تصمیم گرفتیم که پدرجون شما رو ببره آرایشگاه و این شد اولین آرایشگاه شما با پدر جون
پدرجون میگفت اصلا گریه نکردی و خیلی آروم بودی طوری که آرایشگره به پدرجون گفت آوردتت خونه برات آسفند دود کنه
پسرکم اولین آرایشگاهت مباررررررررررررررررررررک
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی