شاهزاده بیمار من
به نام خدا شاهزاده من الان یه هفته که بیمار هستی و همش تب میکنی این تب لعنتی هی قطع میشه و بعد دوباره بعد یه روز تب میکنی پسرکم از بغلم پائین نمیای همش گریه میکنی وقتی میزارمت پائین عزیزکم فدای چشمای سیاهت شم با گریه هات رنیا رو برام به آتیش میکشی و دلم هزار تیکه میشه چند روز پیش تبت قطع شد برای یه روز و ما فکر کردیم خوب شدی اما دیروز بازم تب کردی عزیزم نازنینم دنیا برام تیره و تاره دیشب تمام دست و پام میلرزید و اشکام سر میخورد رو صورتم فدای خند هات بشم لطفا برام بخند نازنینم لطفا یه لبخند بزن لطفا خدایا خدایا تو رو به حق این روزهای عزیز همه مریض ها رو شفا بده و پسر من رو هم شفا بده ...