مانیمانی، تا این لحظه: 12 سال و 21 روز سن داره

نبض زندگی ما

تعطیلات و شاهزاده بیمار من

1392/5/9 16:08
نویسنده : مامان مانی
154 بازدید
اشتراک گذاری

سلام شاهزاده من

ما برای این هفته و شب های احیاء اومدیم شمال طبق سالهای قبل اما فرق اینبار این بود که این دومین ماه رمضونی هست که شما کنار مایی

سال قبل هکه مراسمهای احیاء رو رفتیم اما امسال فقط تونستیم شب 19 رو بریدم چون صبح روز بیستم ماه رمضون شما تب کردی تب خیلی شدید بعد یهو هر چی خورده بودی برگردوندی و بعد هم اسهال شدی

عزیزکم با دیدن این وضع داشتم سکته میکردم بهت استامینوفن دادم و بعد هم با بابایی بردیم دکتر 

آقای دکتر گفت که تب ویروسی گرفتی مطمئن بودم از پسر عموت گرفتی

نمیدونم چرا بعضی ها انقد بی ملاحظه هستن بابا وقتی میبینی بچه ات مریضه چرا میای جایی که بچه هست حالا یه شب نیای خونه پدر شوهر که مشکلی پیش نمیاد

با استامینوفن روز اول تبت رو آوردیم پائین و شب هم کلی پاشورت کردیم با بابا جون

روز بعد حالت خوب شد و تبت قطع شده بود اما این خیال باطل بود دکتر گفته بود که تبت میره و میاد دقیقا روز بعد تبت شدیدتر برگشت و من داشتم دیوونه میشدم و همش با باباییت دعوا میکردم

این وسط شما داشتی دندون هم در میاوردی

تا اینکه دشب تبت رفت روی 40 و من و بابایی و خاله جون بردیمت بیمارستان کودکان امیرکلا و دیدیم بله کلی بچه هم سن تو اونجان که همه تب دارن

دکتر گفت چیزی نیست باید تبت رو بیاریم پائین ما هم همش پاشورت کردیم و با شب قبل سه شبه که من و بابایی و خاله جون و مادرجون نخوابیدیم

اما خدا رو شکر از صبح تبت اومده پائین اما باز میترسم که نکنه باز بره بالا الانم شما آروم کنار بابایی خوابیدی

خدایا

تمام بچه های مریض رو شفا بده و 1سر من رو هم شفا بده

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)